كلاس اول
كلاس اول
كلاس اول
واكسن كرونا
چيزي كه نزديك به دوسال انتظارش رو كشيديم گرچه اين روزا كرونا داره بدجور ميتازه ولي خوب اين واكسن ابي هست روي اتش درونمون خداروشكر من و بابا توي يه روز واكسن زديم عنوان کاش فردا ... 174 بازدید | 7 پست کاش فردا جور دیگری رقم بخورد آفتاب که می اومد کرکره مغازه ها بالا برود ، پیاده روها شلوغ شود و ماشین ها دنبال جای پارک بگردند ،، کاش فردا جور دیگری رقم بخورد داروخانه ها مملو از ماسک شود و دستکش ها روی دست قفسه ها بماند ،، کاش فردا جور دیگری رقم بخورد دکترها دور هم جمع شوند چای بنوشند و از مرخصی های نوبتی بگویند ،تخت های بخش بستری خالی باشد و سکوت بیمارستان را بخش زنان و زایمان در هم بشکند ،، کاش ف...
افتادن اولين دندان شيري
قربونت بشم با اون دندون افتادت نفسم . ٢٨ تيرماه ١٤٠٠ وقتي كه درست ٤ روز از ورودت به ٧ سالگي ميگذشت و ماماجون پويا اينا شيرازبودن و ما خونه اونا بوديم اومدي و گفتي دندونم درد ميكنه نگاش كردم و گفتم لق شده و كم كم ميوفته اونوقت دندونتو ميزاري زير بالش و تبديل ميشه به جايزه ، فردا ظهرش ديدم دندونت تو دستت بود و با دهن پر از خون اومدي سمتم . اينم يكي ديگه از مراحل رشدت كه بدون دخالت من خودت پيش بردي . بابا هم برات يه ظرف غذا جايزه گرفت و شبش كه با سعيد و مسعود و نيلوفر باغ بوديم گذاشتيم بالاي سرت تا تجربه افتادن اولين دندونت برات زيبا تر بشه ...
تولد ٦ سالگي
چشم و چراغ زندگيمون وقتي بهت نگاه ميكنم تمام وجودم غرق لذت ميشه خيلي كوچولويي وليييييي خيلي بزرگي عزيزم با اينكه يه دختر كوچولوي ٦ ساله ي ملوس هستي ولي معرفت يه ادم ٢٠ ساله روداري عزيزم گاهي وقتا من و شرمنده خودت ميكني گاهي بهم ياداوري ميكني كه دنبا فقط دو روزه خلاصه كه هم صورتت ماهه هم سيرتت هم قلبت خيلي دوستت دارم جان دلم تيرماه ١٤٠٠ تولدت مبارك عزيز مامان تولد امسالت رو به هم به خاطر شرايط كرونا و هم اينكه تيرماه داراب خيلي گرم هست ترجيح داديم شيراز بگيريم كه خلوت تر باشه و خنك تر خداروشكر همه چي خوب پيش رفت و جمع ٣٠ ...
نيلوفرم
چشمانم را روي هم ميگذارم انگار همين ديروز بود ٣٠ شهريور ٨٢ شروع مدرسه در مقطع جديد از طرفي بيمارستان هم از طرف ديگر لباس هاي مدرسه ام را پوشيدم و من درب دبيرستان كوثر پياده شدم و مامان و بابا و ماماني راهي بيمارستان شدند تمام فكر و ذكرم بيمارستان بود اين دختركي كه قرار است چشم به اين دنيا باز كند قرار است خواهرم باشد قرار است همدم و مونس و ياورم باشد قرار است جبران تمام ١٥ سال تنهاييم باشد بالاخره ساعت ١١ راهي بيمارستان شدم چند دقيقه بعد يك فرشته زيبا را در اغوشم گذاشتند با همان نگاه اول صبوري و ارامش را در چشمانش ديدم با يك نگاه ميشد به خوبي تشخيص داد كه اين نوزاد چه ارامشي را به من هديه خواهد كرد ار...
واكسن ٦ سالگي
دختر گلم من به فدای قد و قامت رعنایت شوم که انقدر زود قد کشیده ای و برای خودت خانومی شدی. بزرگ شدن تو حس زیبایی به خانواده ما می بخشد. انگار همين ديروز بود با استرس زياد ميرفتيم و واكسن هاتو ميزديم فكرشم نميكرديم كه در چشم به هم زدني نوبت به واكسن كلاس اول برسد این را بدان که تو هر چقدر هم که قد بکشی و روز به روز بزرگ تر شوی؛ باز هم برای من همان دخترک کوچک و بازیگوش باقی خواهی ماند که با ورودش به خانه ، مات و مبهوت غرق در زیبایی های این هدیه کوچک الهی بوديم ، آری تو همان فرشته کوچك قلب پدر و مادرت هستی. برايت از خداي بزرگ سلامتي و بهترين تقدير را ارزومندم . بماند به يادگار از واكسن ٦ سالگي ٢٦ خرداد ...
تولد ٣٥ سالگي بابا مهرداد
دومين تولد بابا مهرداد در شرايط كرونايي تولد ٣٥ سالگي بابا مهرداد...