یکتایکتا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

عشق یکتای ما

شروع آموزش

1398/1/23 22:47
نویسنده : فرزانه
469 بازدید
اشتراک گذاری
عزيزكم سلام
انگار همين ديروز بود كه من و بابامهرداد شبا مينشستيم و وسايل لازم رو براي به دنيا اومدنت اماده ميكرديم
انگار همين ديروز بود كه لحظه ها رو ميشمردم تا قدم برداري و راه بري
انگار ديروز بود كه براي حرف زدنت لحظه شماري ميكردم
وقتي براي اولين بار مامان صدام كردي احساس كردم كه خوشبخت ترين هستم
و امروز
حالا كه براي اولين بار قدم توي راه جديدي گذاشتي
چه زود بزرگ شدي نفس مامان
و من چه حسرتي ميخورم كه از لحظه لحظه هاي نوزادي و خردساليت بيشتر و بيشتر استفاده نكردم
امروز يه جايي غير از خونه و از شخص ديگه اي غير از اعضاي خانواده آموزش رو شروع كردي
امروز چقدر بزرگ تر و خانم تر به نظر ميرسي
امروز يدفه تلنگر خوردم
اي واي يكتاي من به اين زودي مامان ؟
به اين زودي قراره ياد بگيري
مشق بنويسي
درس بخوني
كار كني
خيلي زوده عزيزم
چكار كنم كه خيلي مشتاقي
قبل از عيد شما رو كلاس هاي I MATH ثبت نام كردم وامروز اولين روز حضورت تو كلاس بود
شروع كلاس يكم استرس داشتي و خواستي كه من تا در كلاس باهات بيام و تا وسطاي كلاس روبروت وايسادت
اما خيلي زود با خانم مربيت خاله سحر ارتباط برقرار كردي وقتي كه كيف مخصوص رو بهت دادن خيلي خوشحال شدي وقسمت دوم كلاس كه اتاق بازي بود خودت رفتي
شبش هم رفتيم و وسايل مخصوص رو خريديم و من و بابا با كلي ذوق اسم قشنگت رو روي همه ي وسايلت نوشتيم و تو هم از خوشحالي سر از پا نميشناختي
اميدوارم كه اين مرحله از زندگيت كه شروع آموزش هست رو بخوبي طي كني .
دوستت دارم مامان و هميشه كنارت هستم



اينم عكس با اولين دوستات
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)