یکتایکتا، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

عشق یکتای ما

پانزده ماهگیت مبارک عشق من

1395/7/24 23:13
نویسنده : فرزانه
225 بازدید
اشتراک گذاری

برگ گلم سلام 

روزها به سرعت در حال سپری شدن هستن و تو روز به روز خانم تر خوشکل تر و عزیز تر میشی.  دومین محرم بعد از متولد شدنت هم سپری شد . امسال هم مثل پارسال داراب و نذری و حسینیه و عزاداری با این تفاوت که امسال تو میفهمیدی، سینه میزدی، باشنیدن یا حسین دست راستتو بالا میبردی و این چند روز داراب کلی با بچه ها بازی کردی. 

دوشنبه بعد از مدرسه رفتیم داراب تا برای نذری هرساله دایی مهدی و بقیه خودمونو برسونیم سه شنبه و چهارشنبه تاسوعا و عاشورا حسابی سرگرم بودیم و 5 شنبه اخر شب برگشتیم تا جمعه استراحت و کار کنیم و از شنبه بازم مدرسه و خونه مامان جون. 

محرم 1438  به روایت تصویر

شب تاسوعا حسینیه بازار

ظهر تاسوعا نذری هرساله البته امسال به خاطر شیراز بودن مامان اینا خونه خاله مهری و دایی رسول توزیع شد

عصر تاسوعا . امسال هم برای سلامتیت حلوا درست کردم و مراسم نان گرفتنت خونه عمه اعظم البته خلوت تر از پارسال با دستای مامانی انجام شد.

شب عاشورا. هفت منبری. روشن کردن شمع و دعا برای همه 

صبح عاشورا مراسم عزاداری منزل عمو خسرو

ظهر عاشورا . مسجد جامع

انشا الله اقا امام حسین همیشه پشت و پناهت باشه دخترکم

راستی محمد حسین هم تازه یه هلی شات خریده که باهاش چندتاعکس خوشکل ازمون گرفت که خواستم اینجا برات یادگاری بمونه. 

اگه بخوام از هنرنمایی های جدیدت بگم باید بگم ارث بابایی بهت رسیده و خیلی ماهرانه کارای دیگران رو تقلید میکنی. مثلا مثل نیلو برا عکسای سلفی دستتو میگیری روی بینیت. ( مینی شاخ اینستا به قول نیلو)

یا ادای اقاجون رو توی دست زدن در میاری. انگشتای پاتو مثل مامانی تکون میدی. یا هرکار جالبی از کسی ببینی سریع تقلید میکنی. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)