یکتایکتا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

عشق یکتای ما

زمستان 98

1399/1/16 22:41
نویسنده : فرزانه
212 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيزم
نميدونم كه بعد از اينروزهايي كه داره به سختي ميگذره چه حال و احوالي داشته باشيم
چند ماه گذشته پر از اتفاق هاي عجيب و غريب بود
سال ٩٨ كه رو به پايانه و داره شرشواز سرمون كم ميكنه پر از اتفاق هاي بدبود
براي كشورمون سال خوبي نبود
٥ فروردين بود كه شيراز سيل اومد و كلي از مردم و مسافرا رو با خودش برد

 

 

آبانماه به خاطر گروني بنزين از ١٠٠٠ تومان به ٣٠٠٠ تومان مردم ريختن تو خيابونا و كلي اغتشاش كردن و كلي كشته شدن ماهم حدود ٥ روز توپايگاه زنداني شديم و اجازه بيرون رفتن نداشتيم چون به محض بيرون رفتن اغتشاشگرا تيراندازي ميكردن خلاصه كه مدارس تعطيل شدو يك هفته تو خونه محبوس شديم

 

دیماه 98 هم سردار اسلام حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید و همه ی کشور به دلیل عزای عمومی یک ماه تعطیل شد 

 

برف بهمن ماه شیراز

 

بهمن ماه هم تا اومديم كه وارد يه خبر خوب بشيم و خودمونو براي مراسم عقد محمدحسين و ناديا خانم اماده كنيم اقاجون مشكل كليه پيدا كرد و بيمارستان دنا بستري شد
وقتي كه اقاجون مرخص شد و اومد خونه دقيقا شب بله برون محمد بود كه عمه اعظم سردرد شديدي گرفت و وقتي رفت بيمارستان فهميديم كه خونريزي مغزي داره و حدود دوهفته بيمارستان نمازي بستري شد
بعدش هم كه مرخص شد براي بهتر شدن حالش چندهفته اي شيراز موندن
تو اين مدت ما هرشب بهشون سر ميزديم
تو هم حسابي بهشون عادت كرده بودي
وقتي كه عمه داشت روبراه ميشد و ميخواستيم خودمونو برا عيد اماده كنيم بيماري كوويد ١٩ يا همون كرونا همه گير شد
به طوري كه مدارس از اول اسفند تعطيل شدن
الان كه دارم اين متن رو برات مينويسم ٢٣ اسفند هست و متاسفانه امار مبتلايان و فوتي ها روزبه روز داره بيشتر ميشه
همه مردم خودشونو تو خونه حبس كردن
بدون هيچ رفت و امدي
بدون ارتباطي
حتي بدون خريد عيد
نميدونم تا اخر هفته چه اتفاقي بيفته ولي اميدوارم دفعه بعد بيام و برات از تموم شدن اين كابوس بگم
اين روزا كارمون شده ضد عفوني كردن و الكل زدن به دست و همه وسايل
چون خودمونو تو خونه قرنطينه كرديم براي همه بچه ها خسته كننده هست مخصوصا تو كه عادت به خونه نشيني نداری

عکس هایی از بله برون محمد حسین باشگاه فرهنگیان شیراز

 

 

جشن روز پدر با شرایط قرنطینه شیراز

 

 

چهارشنبه سوری امسال هم در ادامه قرنطینه خونه موندیم و  اخرشب جلو خونه مامان جون یه اتش کوچک روشن کردیم

 

 

اطلاعاتي از كرونا

⚡⚡خلاصه و مهم از یونیسف، سازمان بهداشت جهانی در خصوص ویروس کرونا⚡⚡
ویروس کرونا از نظر اندازه، درشت می باشد بنابراین هر نوع ماسکی از ورود آن به بدن جلوگیری می کند.
ویروس کرونا نمی تواند در هوا زنده بماند بلکه روی سطوح زنده می ماند بنابراین بوسیله هوا انتقال نمی یابد.
کرونا روی سطوح فلزی ، 12 ساعت زنده می ماند، بنابراین شستشوی دستها با صابون و آب کافی است.
کرونا روی لباس ها و پوشاک، 9 ساعت زنده می ماند، بنابراین شستشوی لباس ها یا قرار گرفتن در معرض نور خورشید برای دو ساعت، باعث کشتن ویروس می شود.
کرونا روی دستها، ده دقیقه زنده می ماند بنابراین ضدعفونی با الکل بسیار موثر است. پنبه یا پد الکلی را در جیب خود داشته باشید و با آن دستهای خود را ضدعفونی کنید.
اگر ویروس کرونا در دمای 26-27 درجه سانتیگراد قرار گیرد، کشته خواهد شد. به همین دلیل در مناطق گرم زنده نمی ماند. همچنین نوشیدن آب گرم و آفتاب گرفتن، این کار را انجام خواهد داد.
در پایان، بچه ها را از خوردن بستنی و مواد غذائی و نوشیدنی های سرد دور نگهدارید.
قرقره با آب گرم و نمک، ویروس را در گلو از بین می برد و از ورود آن به شش ها و ریه ها جلوگیری می نماید.
عمل به توصیه های فوق باعث کاهش انتشار ویروس کرونا خواهد شد

خدایا ما را به غصه‌های معمولی‌مان برگردان، به قسط‌های عقب افتاده، امتحانات پایان ترم، ترافیک‌های طولانی، خیابان‌های شلوغ، دغدغه‌های زیاد، هدف‌های سخت، خستگی‌های مفرط...
به همان روزها که همدیگر را قضاوت می‌کردیم و به قضاوت‌های هم توجهی نمی‌کردیم!

به همان روزها که دنیا هنوز اینقدر آلوده نبود، که آلوده بود و حاد نبود، که آلوده بود و از آلودگی‌اش نمی‌مردیم. که دلواپس حالِ عزیزان‌مان بودیم، نه جان‌شان!

ما را برگردان به روزهایی که سلامتی اینقدر گریزپا نبود،
که می‌شد لابه‌لای همین مشکلات و دغدغه‌های ریز و درشت، با خیالی آسوده فنجانی برداشت، چایی ریخت، کنار پنجره‌ای ایستاد و در کمال اطمینان و آرامش، نفسی عمیق کشید.
که می‌شد کسی را به آغوش کشید و آرام شد، می‌شد دستان کسی را گرفت و بدون هراس، تمام شهر را قدم زد و غصه‌ها و دردها را فراموش کرد.

دلمان لک زده برای یک آغوش، یک لبخند، یک خیال تخت...
دلمان لک زده برای یک زندگی آرام و معمولی...
خدایا در آغوشمان بگیر که خسته‌ایم،
خودت حال زمین را خوب کن.

به امید فردایی بهتر

 

امروز فهمیدم که چقدر دوستشان دارم.هیاهوی مدرسه را،دانش آموزانم را،شیطنتها وحتی درس نخواندن هایشان را..امروز فهمیدم که چقدر خوشبخت بوده ایم ما، که دوران طاعون و وبا را به چشم ندیدیم وفقط در کتابها خواندیم.
امروز طعم تعطیلی مدرسه چه تلخ بود وناخوشایند...😞😔
ومن فهمیدم که تعطیلی باید شیرین باشد ودلچسب🥳...مثل تعطیلی روزهای آخر اسفندماه که باد بوی تازگیها رابه مشام جانمان میرساند وآوای شلوغی بازارها،شوق خرید، عطر چای و پایان خانه تکانی،هوش از سرمان می رباید👠👜👚🧥
واینجاست که لذت دارد لحظه شماری بچه هابرای فارغ شدن از کلاس وشنیدنی است صدای شوق آور خداحافظی بچه ها،که چه دارا وچه ندار،برخی به شوق کفشهای نو👟 وبرخی به عشق روزهای خوش بیخیالی🏃‍♂،با شادمانی به طرف خانه پر میگشایند.🦋🦋
پروردگارا!کودکان سرزمینم وپدران ومادران این دیار را در این روزهای پرخطردرپناهت به سلامت دار🤲تادوباره طنین اشتیاقشان ،الفبای زندگی رادر دامن مدرسه زمزمه کنند🌹🌹🌺🌼🌻💐🥀
 

پسندها (3)

نظرات (2)


16 فروردین 99 23:28
فرزانه حگخانم انشالله سال جدید سال خوبی باشد برای شما و خانواده محترمتان
نرگسنرگس
17 فروردین 99 2:42
خدا کنه این روزا زودتر تموم شن