در سه سال و سه ماهگی چه کارهایی انجام میدهی؟
قندی شیرین زبونم
چند وقت بود که فرصت نوشتن پیدا نکردم اما بالاخره یه روز پیدا شد که شما خواب تشریف دارین و من بیدار منم غنیمت شمردم و اومدم تا شیرین زبونی ها کارهای قشنگت توی سه سالگی رو برات ثبت کنم .
بازم اول مهر از راه رسید و علی رغم اینکه من چند تا مهد رو سر زدم و پیگیر بودم تا بزارمت مهد ولی مامان مخالفت کرد و گفت هنوز زوده و امسال هم پیش خودم باشه
برنامه امسالم هم سه روزه هست و شنبه دوشنبه و سه شنبه 7:30 تا 2:30 کلاس دارم . صبح ها خواب هستی که بغلت میکنم میبرمت حدودای 10 بیدار میشی صبحانه و ناهارتو اونجا میخوری و خودم میام دنبالت و حدودای 3 میرسیم خونه.
با دخترخانم خوشکل که همسایه مامان جون اینا هست هم دوست شدی و بعضی وقتا میاد اونجا پیشت تا با هم بازی کنین
این روزا علاقه شدیدی به موسیقی پیدا کردی و دوست داری هر نوع سازی رو امتحان کنی. بیشتر ضرب رو دوست داری و چون گاهی کلیپ های اموزشی ضرب رو توی اینستا میبینی و تمرین می کنی توی دست گرفتن و یه سری حرکتا حرفه ای شدی و کلی شعر هم از حفظی.
دوتا اموزشگاه موسیقی هم رفتیم که ثبت نامت کنیم گفتن باید چهارسالت بشه بعد
خونه دکتر احمدرضا همچین نشستی پشت سنتور و زدی که همه تعجب کردن
حرف زدنا و تعریف کردنات این قدر شیرین و جالبه که اصلا انگار نه انگار شما سه سالته . وقتی از خونه مامان جون برمی گردیم همه کارایی که کردید و همه حرفایی که زدین رو جزء به جزء با دقت تعریف می کنی و من هم تو دلم قند اب میشه که همچین دختر روشن و با استعدادی دارم .
بعضی وقتا یه چیزایی میگی که تا کلی وقت میخندم و یا برای هرکی تعریف میکنم خندش میگیره .
چند روز پیش کیانا خانم خواهر یسنا جون بدنیا اومد شما هم همون شب ساعت 12 تا 1 گریه می کردی که برای منم یه خواهر بیارین . این قدر گریه کردی که خوابت برد
قربونت برم که تنهایی و همش دنبال دوست یا خواهر می گردی عزیزم ولی باور کن فعلا شرایط زندگیمون اجازه داشتن بچه دوم رو بهمون نمیده
الان اسم های کوچک اقاجون و مامانی مامان جونا و بابا جونا رو حفظی
ادرس خونه خودمون و مامان جون رو حفظی
از یک تا 15 رو بلدی بشماری
چند تا شعر جدید یادگرفتی
- مرغه میگه هیچی نمیگه با خروسه قهره میگه خورده خروس هرچه که بود زمین حیاط شد برهوت
خروسه میگه مرغه خانم یه چیزی بگو تو رو به خدا
- اشک شادی شمع و نگا کن ......
- شوخیه مگه از حمید هیراد
- دلبسته از ایوان بند
- کی بهتر از تو عارف
- طعم جنون مسعود صابری
و چندتای دیگه که یادم نمیاد
الهه جون هم کلاسای زیادی داره که مهارت های حرکتی رو یاد میدن تو هم چند باری رفتی و یبار هم توی مینی المپیک شرکت کردی و یعنی مثلا قهرمان شدی
توی برنامه های تلویزیون خندوانه از رامبد جوان رو خیلی دوست داری مخصوصا اون عروسکشون جناب خان
عاشق داراب رفتن و بازی با بچه ها هستی مخصوصا صبا که مریدش شدی و همه کاراش، نوع لباس پوشیدنش ، و حرف زدنش رو تقلید میکنی
خلاصه که نفسم
این روزا شدی همه جون و دل و نفس و عشق و کارو بارو زندگی من و بابامهرداد و مامان جون و بابایی
نیلوفرم که رفته کلاس دهم و حسابی درگیره درساش شده ماهم کمتر میریم اونجا عصرا تا بخونه و ایشالا موفق باشه
ابمیوه فروشی عفیف اباد
کافی شاپ خاتون
عصرجمعه یه روز پاییزی تفریح و اتش و بارون
داراب باغ